ازدواج حامد سلطانی | عکس مراسم عقد حامد سلطانی در حرم امام رضا
مجری معروف برنامه اعجوبه ها با انتشار متنی در اینستاگرامش از متاهل شدن دوباره خود بعد از مرگ تلخ همسر و پسرش خبر داده و گفتنی است وی از همسر مرحومش یک دختر به یادگار دارد. در ادامه عکس های مراسم عقد و ازدواج حامد سلطانی را در Niksalehi مشاهده کنید.
ازدواج حامد سلطانی
حامد سلطانی مجری مشهور صدا و سیما که خرداد سال گذشته همسر و پسر خود را در یک سانحه رانندگی از دست داد، با انتشار متنی در اینستاگرامش از ازدواج مجدد خود خبر داده است.
روز ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ حامد سلطانی، همسر و دختر و پسرش در محور خور به طبس دچار سانحه رانندگی شدند که در جریان آن همسر ۳۳ ساله و فرزند پسر یک و نیم ساله ی سلطانی در دم جان باختند، دختر ۸ ساله ی وی نیز دچار شکستگی ساعد و کتف شد و سلطانی خود هم جراحات اندکی پیدا کرد.
حامد سلطانی متولد سال ۱۳۶۷ است که در اینستاگرامش نوشته مقداری رسانه، گاهی نگارش و اندکی اجرا. او خود را طراح ، نویسنده، کارگردان، تدوینگر، تهیه کننده و مجری نیز معرفی کرده است.
او مجری و گوینده تلویزیون است که با اجرای برنامه اعجوبه ها و مسابقه میدون به شهرت رسید و اجرای برنامه سلام صبح بخیر را نیز بر عهده داشته است.
علت سانحه رانندگی مجری معروف چه بود؟
تصادف خودروی سلطانی در سحرگاه پنجشبه سوم خرداد ماه ۱۴۰۱ در محور کیلومتر ۷۰ خور و بیابانک به طبس، واژگون شد. در ادامه این گزارش، پسر خردسال پس از حادثه در دم فوت میکند و مادرش پس از انتقال به بیمارستان آفتاب هشتم در بیابانک، فوت می کند.
کارشناسان با بررسى صحنه سانحه و رد لاستیک بر روى شانه خاکى جاده، بی‌مبالاتی از جانب سازمان استاندارد کشور به علت عدم رعایت نظامات دولتی، بی‌توجهی و بی‌اهمیتی به ایمنی راننده و سرنشینان، تایید ورود و ساخت خودرو فاقد کیفیت، بی‌مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی از جانب شرکت یا کارخانه سازنده خودرو به دلیل باز نشدن ایربگ‌های خودرو و بی احتیاطی از جانب راننده خودرو به علت عدم توجه کافی به جلو ناشی از خستگی و خواب آلودگى را علت این سانحه اعلام کردند.
خبر ازدواج حامد سلطانی
وی با انتشار تصویر زیر خبر ازدواجش را منتشر کرد و نوشت : یا رفیق…
توی همه‌ی یک سال و اندیِ گذشته، هیچوقت به اندازه‌ی امروز یک جرعه نفسِ راحت از گلویم پایین نرفته بود…
جای زخم‌های روی تنمان میسوخت و استخوانمان ترک برداشته بود!
قلبمان گاهی تند میزد و گاهی آرام‌تر از آنی که باید…
گاهی یک چیزی مثلِ توپِ تنیس توی سَرَم این طرف و آن طرف میرفت و تب، مهمانِ ناخوانده‌ی لحظه‌های ناخوشیمان بود!
نه فقط من، نه فقط همسفرِ هشت ساله‌ی زندگی‌ام، نه فقط پدر و مادرهایمان، همه!
هر کسی که سهمی از دلتنگی داشت، میدید، میسوخت، درد میکشید، تب میکرد و…
سخت است لبت به خنده وا شود ولی ترک‌های دلت را کسی نبیند…
همه‌ی این روزها و همیشه و تا بوده، دستِ حضرتِ خدا روی شانه‌مان حس میشد و میشود؛
حالا هم…
چند صباحی است که صحبت از طبیب در میان است…
نشسته و دارد یکی یکی نسخه میپیچد برای دلمان؛
ازدواج حامد سلطانی مجری اعجوبه ها
وی در ادامه نوشت : یکی یکی چیدنِ آجرهای تکه‌پاره‌ی دیوارِ دلِ ما، صبرِ بسیار میخواهد و همتِ بلند و دلِ دریایی، اما به لطفِ خدا هرچه که باید باشد، هست…
دل دادیم به دلِ تقدیر و قسمت، دستمان را گذاشتیم توی دستِ هم تا از نو بسازیم خانه‌ای را که به مصلحتِ معمارِ هستی، محتاجِ مرمت بوده و چه مبارک‌سحری است در پیشگاه حضرتِ خورشید که امید به نورپاشی‌اش در لحظه‌لحظه‌ی زندگیمان، دوای هر ناامیدی است…
جمعمان جمع است در این صحن و سرای پر از عطرِ بهشت؛ گمانم همه‌ی کسانی که باید باشند هستند، حتی پدر و مادری که دلشان اقیانوسِ محبت است: حاج محمود صفری و اهلِ خانه اش، حتی بابای شهیدی که تک دخترش حالا عروسِ خانه‌ی ماست، و حتی…
دلمان قرص است به لطفِ حضرتِ محبوب، چشممان به دعاهای شما و شاکریم که همسفرِ کوچکمان هم این روزها شیرین‌تر میخندد…
ما؛ حالا یک خانواده‌ی سه نفره‌ایم!
خوش آمدی طبیبِ ما…
روزیاتو , اینستاگرام